آش گندم را گویند که حلیم باشد. (برهان) (آنندراج). هریسه. (ناظم الاطباء) : شوربا چند خوری دست به گندم با زن که حلیم است برای دل و جان افکار. بسحاق اطعمه
آش گندم را گویند که حلیم باشد. (برهان) (آنندراج). هریسه. (ناظم الاطباء) : شوربا چند خوری دست به گندم با زن که حلیم است برای دل و جان افکار. بسحاق اطعمه
دهی است از دهستان خاوۀ بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 12 هزارگزی جنوب خاوری نورآباد و 12 هزارگزی جنوب خاوری شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه واقع شده است. هوای آن سرد مالاریایی و سکنه اش 360 تن است. آب آن از رود خانه خاوه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه ده مالرو است. ساکنان از طایفۀ کرم علی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان خاوۀ بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 12 هزارگزی جنوب خاوری نورآباد و 12 هزارگزی جنوب خاوری شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه واقع شده است. هوای آن سرد مالاریایی و سکنه اش 360 تن است. آب آن از رود خانه خاوه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه ده مالرو است. ساکنان از طایفۀ کرم علی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است جزء دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان هروآباد که در 335 هزارگزی جنوب خاوری هشجین و 410 هزارگزی شوسۀ هروآباد به میانه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 330 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است. ده محل سکنی ایل شاطرانلو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است جزء دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان هروآباد که در 335 هزارگزی جنوب خاوری هشجین و 410 هزارگزی شوسۀ هروآباد به میانه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 330 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است. ده محل سکنی ایل شاطرانلو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین که در 78 هزارگزی شمال ضیأآباد و 15 هزارگزی راه شوسه واقع است. هوای آن معتدل و سکنه اش 100 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و گلیم و جاجیم و جوال بافی است. ساکنان از طایفۀ غیاثوند هستند و زمستانها به کوهستان رودبار میروند. راه ده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین که در 78 هزارگزی شمال ضیأآباد و 15 هزارگزی راه شوسه واقع است. هوای آن معتدل و سکنه اش 100 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و گلیم و جاجیم و جوال بافی است. ساکنان از طایفۀ غیاثوند هستند و زمستانها به کوهستان رودبار میروند. راه ده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان هندمینی بخش بدرۀ شهرستان ایلام که در 100000 گزی خاور ایلام وکنار راه مالرو صیمره واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 50 تن است. آب آن از چشمۀ بهرام خانی تأمین می شود. محصول آن غلات، حبوب و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) پنج فرسخ میانۀ شمال و مغرب دیر است (از دهات بلوک دشتی فارس) . (فارسنامۀ ناصری گفتار2 ص 212)
دهی است از دهستان هندمینی بخش بدرۀ شهرستان ایلام که در 100000 گزی خاور ایلام وکنار راه مالرو صیمره واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 50 تن است. آب آن از چشمۀ بهرام خانی تأمین می شود. محصول آن غلات، حبوب و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) پنج فرسخ میانۀ شمال و مغرب دیر است (از دهات بلوک دشتی فارس) . (فارسنامۀ ناصری گفتار2 ص 212)
دهی است از دهستان شهرنو میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد که در 47 هزارگزی شمال طیبات و یکهزارگزی جنوب اتومبیل رو طیبات به شهرنو واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 722 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شهرنو میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد که در 47 هزارگزی شمال طیبات و یکهزارگزی جنوب اتومبیل رو طیبات به شهرنو واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 722 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میانکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 36 هزارگزی جنوب اردل و متصل به راه عمومی شلیل به ویلان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 398 تن است. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و ذغالسوزی و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان میانکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 36 هزارگزی جنوب اردل و متصل به راه عمومی شلیل به ویلان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 398 تن است. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و ذغالسوزی و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان بخش حومه شهرستان ایرانشهر که در 4000گزی جنوب ایرانشهر و 3000 گزی شوسۀ ایرانشهر به بمپور واقع شده است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنه اش 1000 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات، خرما، ذرت، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان بخش حومه شهرستان ایرانشهر که در 4000گزی جنوب ایرانشهر و 3000 گزی شوسۀ ایرانشهر به بمپور واقع شده است. هوای آن گرم مالاریایی و سکنه اش 1000 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات، خرما، ذرت، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی جزء دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز که در 17500 گزی خداآفرین و 18500 گزی شوسۀ اهر به کلیبر واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 60 تن است. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزء دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز که در 17500 گزی خداآفرین و 18500 گزی شوسۀ اهر به کلیبر واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 60 تن است. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
ریاکار و دورو: چون جو و گندم شده خاک آزمای در غم تو ای جو گندم نمای. نظامی. رجوع به گندم نمایی و ترکیب ’گندم نمای جوفروش’ شود. - گندم نمای جوفروش، گندم نما و جوفروش، جوفروش گندم نما، جوفروش و گندم نما، آنکه خویشتن یا چیزی را به ظاهر خوب نماید و درواقع چنان نباشد. (آنندراج). ریاکار. دورو: تا گندم نمای جوفروش نباشی. (منتخب قابوسنامه ص 34). نمایم جو و گندم آرم به جای نه چون جوفروشان گندم نمای. نظامی. تو آن گندم نمای جوفروشی که در گندم جو پوسیده پوشی. نظامی. می نماید او وفا و مهر و جوش وآنگه او گندم نما و جوفروش. مولوی. به بازار گندم فروشان گرای که این جوفروش است و گندم نمای. سعدی (بوستان). زهی جوفروشان گندم نمای جهانگرد و شبکوک و خرمن گدای. سعدی (بوستان). رجوع به گندم نمایی شود
ریاکار و دورو: چون جو و گندم شده خاک آزمای در غم تو ای جو گندم نمای. نظامی. رجوع به گندم نمایی و ترکیب ’گندم نمای جوفروش’ شود. - گندم نمای جوفروش، گندم نما و جوفروش، جوفروش گندم نما، جوفروش و گندم نما، آنکه خویشتن یا چیزی را به ظاهر خوب نماید و درواقع چنان نباشد. (آنندراج). ریاکار. دورو: تا گندم نمای جوفروش نباشی. (منتخب قابوسنامه ص 34). نمایم جو و گندم آرم به جای نه چون جوفروشان گندم نمای. نظامی. تو آن گندم نمای جوفروشی که در گندم جو پوسیده پوشی. نظامی. می نماید او وفا و مهر و جوش وآنگه او گندم نما و جوفروش. مولوی. به بازار گندم فروشان گرای که این جوفروش است و گندم نمای. سعدی (بوستان). زهی جوفروشان گندم نمای جهانگرد و شبکوک و خرمن گدای. سعدی (بوستان). رجوع به گندم نمایی شود
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 15000 گزی شمال خاوری گوزران و کنار باختری رود خانه مرک واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 120 تن است. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات دیم، لبنیات و شغل اهالی زراعت وگله داری و راه آن مالرو است و در تابستان اتومبیل میتوان برد. دو محل به فاصله 1000 گز به گندم بان علیا و سفلی مشهورند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 15000 گزی شمال خاوری گوزران و کنار باختری رود خانه مرک واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 120 تن است. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات دیم، لبنیات و شغل اهالی زراعت وگله داری و راه آن مالرو است و در تابستان اتومبیل میتوان برد. دو محل به فاصله 1000 گز به گندم بان علیا و سفلی مشهورند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)